تولد یک سالگی یک خاطره شیرین ویک اتفاق بد

وقتی یک سال انتظار می کشی تا اولین تولد هدیه اسمانیت فرا رسد تا شا هد جشن تولد  عزیز ترین کست شوی حتما تدارکات زیادی می بینی تا همیشه به یادماندنی شود                    به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم  تولد یک سالگی سویل رو تو یک تولد  سرا به نام شادلیق بگیریم  و بعد از تالارهمه رو دعوت کردیم به شام و بعد از اون هم عموی سویل ارکست دعوت کرده بود حلاصه خیلی به سویل خانم خوش گذشت و هدیای دوست داشتنی خیلی زیادی هم براش اومدو اما خاطره بد که شاید من پیاز داغشو خیلی زیاد کردم این بود که موقع عکس گرفتن سویل از صندلی با کله افتاد و پیشونیش ورم کرد ولی خدا خیلی رحم کرد تو عکسها پیداست البته اینم بگم سویل تو تولد خودش خوابیده بود مو قع کیک اوردن به زور بیدا رش  کردیم